مردی به نام اُوه| فردریک بکمن

یادمه موقه امتحانای آخر ترم فیزیوپات 2 بود، ما هم امتحان فارما داشتیم :/

عین توی کانال پردیس کتاب دیده بود که نشر چشمه تخفیف داره، با همون وضعیت امتحان رفتیم پردیس کتاب تا کتاب بخریم :))

بعد کلللی گشتن تو کتابای نشر چشمه بالاخره این کتابو انتخاب کردم:

مردی به نام اُوه| فردریک بکمن| حسین تهرانی

خلاصه کتاب:

داستان درباره پیرمردی به نام اُوه ست، که اخلاق سخت گیرانه ای داره و تو یه شهرک زندگی میکنه. زندگی اُوه با نقل مکان یک خانواده به شهرک و آشنا شدن اونها، به خصوص خانوم خانواده که یک زن ایرانی به نام پروانه اس ^_^، دچار تغییرات زیادی میشه...

نظرم درباره کتاب:

من این کتاب رو بعد از دنیای سوفی خوندم! هنوز یکم تو فضای جدی و فلسفه و اینا بودم برای همین اولش خیلی منو جذب نکرد!

حتی یه استوری هم توی اینستاگرام دربارش نوشتم که یه کتاب دوست داشتنی ولی کسل کنندس!

ولی کم کم که رفتم جلو، به خصوص یک چهارم پایانیش خیلی خوب بود و واقعا جذبم کرد!

روابط قشنگی رو به تصویر میکشه و در کل یه کتاب آرامش بخشه که واس مواقع خستگی از کار روزانه خیلی خوبه

ترجمه هم خیلی خوب و روونه

کاغذشم هم خوش رنگه هم خیلی سبکه *_*

دنیای سوفی| یوستین گردر

فک کنم دو سه ماه بشه از وقتی که با نون و ها تصمیم گرفتیم یه گروه کتابخونی راه بندازیم و کتاب بخونیم و بریم باهم دربارش حرف بزنیم!

بماند که بعد از تصمیم یه تاسیس گروه چقدر طول کشید تا تصمیم گرفتیم چی بخونیم کی بخونیم کجا بریم و ...

بعد کلی سبک سنگین بالاخره "دنیای سوفی" رو انتخاب کردیم، باز تا من برم بخرمش بازم طول کشید :))

قرار بود تا اول قرون وسطا بخونیمش و بعد بریم دربارش حرف بزنیم که هی من امتحان داشتیم هی اونا و به سر نرسید قرار، بعدم که تابستون شد و من خونه!

خلاصه این که جذبش شده بودم و از قرون وسطا گذشتمو خوندمش و تمومش کردم ^_^


دنیای سوفی| یوستین گردر| ترجمه حسن کامشاد| نشر نیلوفر

خلاصه کتاب: داستان درباره دختری به نام سوفیه که یک روز یه بسته تو صندوق پست خونه پیدا میکنه که داخلش چند برگه آموزش فلسفس، در ادامه داستان، تاریخ فلسفه رو میخونیم و داستان جذاب سوفی و هیلده...

نظرم درباره ی کتاب:

اگه تا حالا دنیای سوفی رو شروع کردین و نصفه ولش کردین باید بگم تو یه گروهیم :))

اولاش کسل کنندس، خیلی هم کسل کنندس!

بحثای فیلسوفای قدیمی جذاب نیست، داستان اصلی کتاب هم هنوز عملا شروع نشده؛ ولی اگه دووم بیارین و از قرون وسطا رد بشین بحثای خیلی جذابی مطرح میشه و داستان هم خیلی دوست داشتنی تر میشه ^_^

یه چیز سنگین مثل تاریخ فلسفه، وقتی با بیان شیرین و داستانی گفته شده خیلی خوندن و فهمش راحت شده و البته بهترم تو حافظه ادم میمونه

ترجمه هم خیلی روون و قشنگه

طرح کتاب هم رنگی و رنگی و قشنگه *_*


یه نکته مهم قطع کتابه، اینی که الان خوندم خیلی قطعش مناسبه و راحته، دفعه قبل که شروع کردم بخونم یکم عرض کتاب کمتر از این یکی بود و تو و مدام باید دوستی نگهش میداشتم و میخوندم که سخت بود، شاید اصلا همین یکی از عوامل نصفه موندنش باشه :))


دل سگ| میخائیل بولگاکف

کادو گرفتم این کتابو ^__^

عین میگه کلی کتاب برام خریده که هنوز بهم نداده :دی

یه روز ظهر بهم داد، فکر کنم باهاش قهر هم بودم :-" :))

دل سگ| میخائیل بولگاکف| ترجمه مهدی غبرائی| کتابسرای تندیس

خلاصه کتاب:

داستان راجع به یه پزشک معروف تو شورویه، که این آقای دکتر غده هیپوفیز یک انسان رو تو مغز یک سگ میذاره و اون سگ کم کم تبدیل به انسان میشه ولی یه انسان با "دل سگ"

نظرم درباره ی کتاب:

خب مشخصا غدا هیپوفیز اونقدرا قدرت تغییر نداره و کتاب تو ژانر ساینس فیکشِن هست به نظرم! با توجه به این که آقای بولگاکف خودش پزشک بوده، انتخاب هیپوفیز، که تنظیم کننده ی غده ها دیگس، به عنوان غده ای که قراره به سگ پیوند بشه انتخاب هوشمندانه ای بوده!

حجم کتاب خیلی کمه و خب این باعث میشه نویسنده کمتر بتونه به جزئیات بپردازه، طوری که حس میشه خواسته سر و تهشو هم بیاره!

قسمت اولش که قبل از عمل پیوند غدّس نسبتا بهتر و جزئی تر نوشته شده ولی قسمت دوم کاملا شتاب زده میخواد تموم شه!

بولگاکف میخواد با این داستان اعتراضش رو نسبت به نظام سوسیالیستی اعلام کنه، چون این نظام - و کلا بقیه کارهای بشر- مثل سگی که تبدیل به انسان میشه، اولش خیلی جالب و شگفت انگیزه ولی کم کم از کنترل خارج میشه و به خود بشر صدمه می زنه.

ترجمه هم خوب و روان بود.

طرح جلد هم به نظرم متناسب و زیباس.

سمفونی مردگان| عباس معروفی

کتابفروشی آبان تخفیف زده بود،همه ی دوستام رفته بودن و کلی خرید کرده بودن.

بماند که دست هرکدومش حداقل یک "من پیش از تو" یا یک "من پس از تو" یا یک "دختری که رهایش کردی" یا این دست کتاب های پر زرق و برق بود. خوب یا بد من زیاد نمی پسندم اینطور کتاب هارو..

دلم میخواست من هم کتاب بخرم..خیلی دلم میخواست

به یکی از دوستام گفتم برام حضور بزنه و با عین رفتیم کتابفروشی، تو یه موقعیتی هم بودیم که زیادی توانایی مالی نداشتیم.

قرار شد یک کتاب بخرم و من "سمفونی مردگان" رو انتخاب کردم. و چه انتخاب خوبی...


سمفونی مردگان| عباس معروفی| نشر ققنوس



خلاصه کتاب

داستان داستانِ آیدین و اورهان و آیدا فرزندان یک آجیل فروش تو اردبیله، بزرگ شدن و تغییرات عجیبی که تو سرنوشتشون هست...


نظرم درباره ی کتاب

در توصیف این کتاب نمیتونم هیچی بگم...

فقط میتونم بگم وای از عباس معروفی.. وای از سمفونی مردگان...

این کتاب بی شَک شاهکاره...

به قولِ نون این کتاب شعره..رمان نیست..و واقعا هم شعره..سیاله..

همه چیز این کتاب در حد ایده آله

حس میکنم اگه بیشتر از این بگم ممکنه به این شاهکار بی احترامی بشه!

فقط بگم این شاید تنها کتابیه که وقتی که تموم شد پتانسیلش رو داشتم تا همون لحظه دوباره از اول شروعش کنم!


من او را دوست داشتم| آنا گاوالدا

این کتاب رو هم از نمایشگاه کتاب گرفتم، به نام سارا البته

انقدر لیلا ازش تعریف کرده بود که کنجکاو شدم!

من او را دوست داشتم| آنا گاوالدا| ترجمه ی مینا آذری| نشر یوبان

خلاصه کتاب

داستان درباره ی زنیه که همسرش ترکش کرده و پدرشوهرش برای مدتی پیش اوناست، داستان بیشتر حرفای پدرشوهره..

نظرم درباره ی کتاب

خب خیلی به دلم ننشست، چرا؟ چون بیشتر از اون که داستان باشه حرف های روانشناسی و خودشناسی و اینطور چیزها بود!

نه این که دوست نداشته باشم این مباحثو، ولی ترجیح میدم توی کتابی که به عنوان "رمان" دستم گرفتم داستان بخونم!

ولی خب کم حجم و جمع و جوره و ظاهر کتاب هم خیلی دوست داشتنیه!

البته لیلا که با دید شاعرانه خونده بود،نظرش با من خیلی فرق داره!