دیدن دختر صددرصد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل| هاروکی موراکامی

این کتاب رو از کافه کتاب کوچیک مهربونه گرفتیم!

هروقت میریم اونجا یه کتابیم میخریم..

قبلا اسم کتاب رو شنیده بودم،اسمش واقعا جذابه،انکار نمیشه کرد،واسه همین اصلا طاقت نداشتم تا نوبتش بشه و بخونمش!

واسه همین تو یه روزی که طبق برنامم باید همش درس میخوندم شروع کردم و خوندمش! 

دیدن دختر صددرصد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل| هاروکی موراکامی| ترجمه محمود مرادی| نشر ثالث


خلاصه کتاب:

کتاب مجموعه هشت تا داستان کوتاههه،هرکدوم درمورد یک نفر که خودش یا اطرافیانش توانایی غیرعادی دارن...

نظرم درمورد کتاب:

خب داستان کوتاهه! نمیشه ازش انتظار لذت به اندازه ی رمان داشت...اما خب به نظر من یه نویسنده رو از روی داستان کوتاهاش راحت تر میشه شناخت...

هاروکی موراکامی به نظر من خیلی سعی کرده داستان رو سخت و غیر عادی جلوه بده, از  ژاپنی ها قبلا هرگز از یادم مبر رو از کازوئو ایشی گورو خونده بودم،یه جورایی فیکشن توی داستان هاشون زیاده،اتفاقای غیر عادی رو دوست دارن!

بین داستان ها من "میمون شیناگاوا" رو بیشتر از همه دوس داشتم.

یه مورد جالب دیگه درباره این کتاب توصیف های جالبیه که کامل میشه لمسشون کرد!

مثل این جمله که تو داستان آخر اومده:

" درست مث بوی برف هایی که زیر کفش آدم ها به داخل آورده شده و حالا کنار بخاری در خال آب شدن است..."

شگفت انگیزه نه؟ میشه کامل تصور کرد...

ترجمه هم خیلی خوبه،فقط یکی دو جمله نامفهوم بود توی کتاب،اما نمیشه گفت خوب نیس!