-
خداحافظ گاری کوپر| رومن گاری
چهارشنبه 17 مرداد 1397 08:48
من تو یه گروه کتابخونی عضو شدم و این اولین کتابی بود که خوندیم. هر لحظه ممکن بود به جای این کتاب بار هستی انتخاب بشه که خداروشکر به خیر گذشت :)) ولی متاسفانه تو جلسه ای که بچه ها رفته بودن درباره کتاب صحبت کنن نشد که برم. خداحافظ گاری کوپر| رومن گاری| ترجمه سروش حبیبی| انتشارات نیلوفر خلاصه کتاب داستان درباره لنی ه....
-
چراغ ها را من خاموش می کنم| زویا پیرزاد
جمعه 22 تیر 1397 15:54
این کتابم در یکی از بارها دفعاتی خریده شد که با عین رفته بودیم پردیس کتاب و اصلا اصلا تصمیم نداشتیم که کتاب بخریم و نتیجش شد خرید دو تا کتاب :)) کلا که کتاب معروفیه ولی این اواخر تعریفش رو از هانیه زیاد شنیده بودم، و تصمیم گرفتم که بخرمش^_^ چراغ ها را من خاموش میکنم| زویا پیرزاد| نشر مرکز خلاصه کتاب داستان درباره یک...
-
شبح اپرای پاریس| سوزان کی
چهارشنبه 6 تیر 1397 16:14
این کتابو تو تولد امسالم (23 سالگیم) از دو تا از دوستای خیلی خوبم زهرا و پریسا کادو گرفتم. از نیلوفر پرسیده بودن که خوندمش یا نه، که واقعا شانس اوردم که پرسیدن چون قبلش تصمیم داشتن مادام کاملیا رو بگیرن :)) خیلی زود تو اولویت اول خوندمش! شبح اپریای پاریس| سوزان کی| ترجمه ملیحه محمدی| نشر چشمه خلاصه کتاب داستان درباره...
-
دریا| جان بنویل
شنبه 26 خرداد 1397 14:51
این کتابو همراه پسری با پیژامه راه راه خریدم. من و عین روزای سختی رو میگذروندیم. رفته بودیم مشاوره ازدواج و مشاور گفته بود که باید صبر کنیم و یجورایی غیرمستقیم گفت بهتره باهم ازدواج کنیم... بهمون خیلی فشار اومده بود و تصمیم گرفتیم این حرفو قبول نکنیم و سعی کنیم با کمک یه مشاور چالشارو پیش بینی کنیم و طرز برخورد باهاشو...
-
ویکنت دو نیم شده| ایتالو کالوینو
شنبه 22 اردیبهشت 1397 13:13
اینم جزو کتابایی بود که خریده بودم تادتو عید بخونم! ولی تو عید سور بز رو شروع کردم و زیاد طول کشید، برای همین این یکی موند برای الان ویکنت دو نیم شده| ایتالو کالوینو| ترجمه پرویز شهدی| نشر چشمه خلاصه کتاب: داستان درباره یک ویکنته که موقه جنگ های صلیبی میره به جنگ و اونجا یک گلوله توپ بهش میخوره و دقیقا به دو نیم تقسیم...
-
پسری با پیژامه ی راه راه| جان بوین
پنجشنبه 20 اردیبهشت 1397 07:57
اینم تو دسته خریدای تراپی بود :)) با عین رفته بودیم پردیس کتاب، اونم دید افسرده ام گف هرچی میخوای بردار :)) با این که تو معذوریت اقتصادی بودیم! از کتابای این انتشارات خوشم اومده، طرح جلدشون قشنگه! پسری با پیژامه ی راه راه| جان بوین| ترجمه پروامه فتاحی| انتشارات هیرمند خلاصه کتاب: داستان درباره برونوه. برونو یک روز که...
-
تا پای مرگ| لی چایلد
دوشنبه 17 اردیبهشت 1397 23:05
با رزا بعد از بیمارستان رفتیم پردیس کتاب. از همون اول هی تکرار میکردم که من نباید کتاب بخرم! آخه تعداد فراوانی کتاب نخونده دارم! بعد اونجا که رسیدیم اول با خودم گفتم بذار ببینم جلد دو کتابای جک ریچرو دارن یا نه! اخه از وقتی جلد یکش رو خونده بودم هربار تو قفسه دنبالش میگشتم ولی نبود. گفتم بذار بپرسم شاید تو انبار...
-
سور بز| ماریو بارگاس یوسا
چهارشنبه 29 فروردین 1397 14:11
این کتاب از توصیه های استاد داستان نویسیم بود. وقتی که دیدمش ذوق زده شدم و خواستم بخرمش ولی قیمت زیادش منصرفم کرد. دفه بعدش که با عین رفتیم پردیس کتاب که برای عید کتاب بگیریم تصمیم گرفتم بخرمش. و چه کار خوبی کردم که خریدمش ^_^ سور بز| ماریو بارگاس یوسا| ترجمه عبدالله کوثری| نشر علم خلاصه کتاب: کتاب درباره یه دیکتاتور...
-
صبحانه در تیفانی| ترومن کاپوتی
جمعه 3 فروردین 1397 19:37
اینم جزو همون کتابای خرید جهت "تِراپی" افسردگیه :)) انقدر اسم و طرح جلدش لطیف بود انتخابش کردم! صبحانه در تیفانی| ترومن کاپوتی| ترجمه رامین آذربهرام| انتشارات مروارید خلاصه کتاب: داستان درباره یک دختر به نام هالی گولایتلیه. یه دختر زیبا و سرزنده و مرموز که به عشق بازیگری و شهرت به نیویورک رفته. نظرم درباره...
-
داستان خرس های پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوستی در فرانکفورت دارد و سه شب با مادوکس| ماتئی ویسنی یک
یکشنبه 27 اسفند 1396 22:22
برای المپیاد که رفته بودم تهران، کنار خوابگاهی که توش ساکن بودیم، شهر کتاب مرکزی بود. روزی حداقل یک بارو میرفتیم اونجا :)) یه خورده البته مشکل بودجه هم داشتم! باید خیلی گزیده عمل می کردم. یه آقایی رو دیدم که جلوی قفسه نمایشنامه ها وایساده بود. نمایشنامه ها هم که کوچولو و ارزون بودن
-
قتلگاه| لی چایلد
جمعه 25 اسفند 1396 18:07
یه شبی که عین مشهد نبود، با دوستام رفتیم پردیس کتاب. به قول یکی دیگه از دوستام برای "تِراپی"! منم چون خیلی احساس افسردگی میکردم، 3 تا کتاب خریدم!! و به همون دلیل افسردگی تصمیم گرفتم یه کتاب متفاوت بخرم! یه کتاب جنایی :)) قتلگاه| لی چایلد| ترجمه محمد عباس آبادی| کتابسرای تندیس خلاصه کتاب: داستان شروع یک...
-
قصه های امیرعلی 3| امیرعلی نبویان
دوشنبه 21 اسفند 1396 16:44
امیرعلی نبویان رو اولین بار توی برنامه خندوانه دیدم! آدم جالبی به نظر میرسد، خلاق بود و پرانرژی! بعدترها عکسش رو توی شبکه های اجتماعی با همسرش دیدم که به نظر خیلی عاشق میومدن. شخصیت جالبی برام بود و وقتی کتابش رو دیدم تو کمد کتابا که خواهرم گرفته بود تصمیم گرفتم بخونمش. همزمان با "لذات فلسفه" شروعش کردم!! و...
-
مرگ در می زند| وودی آلن
جمعه 6 بهمن 1396 11:51
فاطمه زیاد فیلم میبینه، و از بین این همه فیلمی که دیده، کارای وودی آلنو خیلی دوس داره. منم به خاطر همین، وودی آلن به نظرم باید آدم جالبی باشه. این کتابو وقتی به افتخار تموم شدن بخش داخلی با دوستام رفته بودیم پردیس کتاب، و اتفاقا تخفیف خوبی هم داشت به مناسبت پاییز خریدم. مرگ در می زند| وودی آلن| ترجمه حسین یعقوبی| نشر...
-
خاطرات صددرصد واقعی یک سرخپوست پاره وقت| شرمن الکسی
یکشنبه 10 دی 1396 16:50
استاد داستان نویسیم، آقای ف. نوری، خیلی از نویسنده این کتاب تعریف می کرد. میگفت خیلی روون و شیرین می نویسه، تو نمایشکاه کتاب مشهد از چند تا غرفه که سوال کردم کتابی از شرمن الکسی دارن یا نه جوابشون نه بود، تا این که یک روز که با عین عزیزم رفته بودیم پردیس کتاب و همون سوال رو پرسیدم گفتن فقط همین کتاب رو ازش دارند. قبلا...
-
خودآموز فروید| روت اسنودن
سهشنبه 28 آذر 1396 00:40
کورس اعصاب بود، یه استادی داشتیم که خیلی عاشق فروید بود و روانکاوی هم بهمون تدریس میکرد. انقدر با عشق و ستایش از فروید حرف میزد که علاقه مند شدم تا بیشتر درباره خودش و تفکراتش بدونم؛ به یکی از دوستام که روانشناسی بالینی میخونه پیام دادم و خواستم یک کتاب بهم معرفی کنه که خیلی ساده فروید رو توضیح داده باشه تا یکم...
-
مردی به نام اُوه| فردریک بکمن
سهشنبه 18 مهر 1396 18:00
یادمه موقه امتحانای آخر ترم فیزیوپات 2 بود، ما هم امتحان فارما داشتیم :/ عین توی کانال پردیس کتاب دیده بود که نشر چشمه تخفیف داره، با همون وضعیت امتحان رفتیم پردیس کتاب تا کتاب بخریم :)) بعد کلللی گشتن تو کتابای نشر چشمه بالاخره این کتابو انتخاب کردم: مردی به نام اُوه| فردریک بکمن| حسین تهرانی خلاصه کتاب: داستان...
-
دنیای سوفی| یوستین گردر
شنبه 4 شهریور 1396 14:31
فک کنم دو سه ماه بشه از وقتی که با نون و ها تصمیم گرفتیم یه گروه کتابخونی راه بندازیم و کتاب بخونیم و بریم باهم دربارش حرف بزنیم! بماند که بعد از تصمیم یه تاسیس گروه چقدر طول کشید تا تصمیم گرفتیم چی بخونیم کی بخونیم کجا بریم و ... بعد کلی سبک سنگین بالاخره "دنیای سوفی" رو انتخاب کردیم، باز تا من برم بخرمش...
-
دل سگ| میخائیل بولگاکف
دوشنبه 5 تیر 1396 12:50
کادو گرفتم این کتابو ^__^ عین میگه کلی کتاب برام خریده که هنوز بهم نداده :دی یه روز ظهر بهم داد، فکر کنم باهاش قهر هم بودم :-" :)) دل سگ| میخائیل بولگاکف| ترجمه مهدی غبرائی| کتابسرای تندیس خلاصه کتاب: داستان راجع به یه پزشک معروف تو شورویه، که این آقای دکتر غده هیپوفیز یک انسان رو تو مغز یک سگ میذاره و اون سگ کم...
-
سمفونی مردگان| عباس معروفی
سهشنبه 22 فروردین 1396 23:44
کتابفروشی آبان تخفیف زده بود،همه ی دوستام رفته بودن و کلی خرید کرده بودن. بماند که دست هرکدومش حداقل یک "من پیش از تو" یا یک "من پس از تو" یا یک "دختری که رهایش کردی" یا این دست کتاب های پر زرق و برق بود. خوب یا بد من زیاد نمی پسندم اینطور کتاب هارو.. دلم میخواست من هم کتاب بخرم..خیلی دلم...
-
من او را دوست داشتم| آنا گاوالدا
سهشنبه 10 اسفند 1395 17:34
این کتاب رو هم از نمایشگاه کتاب گرفتم، به نام سارا البته انقدر لیلا ازش تعریف کرده بود که کنجکاو شدم! من او را دوست داشتم| آنا گاوالدا| ترجمه ی مینا آذری| نشر یوبان خلاصه کتاب داستان درباره ی زنیه که همسرش ترکش کرده و پدرشوهرش برای مدتی پیش اوناست، داستان بیشتر حرفای پدرشوهره.. نظرم درباره ی کتاب خب خیلی به دلم ننشست،...
-
ارمیا| رضا امیرخانی
پنجشنبه 21 بهمن 1395 18:37
"منِ او" رو شاید سال اول راهنمایی بودم که خوندم... یا سنگین بود یا واقعا با سلیقه ی من جور نبود.. تصمیم نداشتم از رضا امیرخانی چیزی بخونم، ولی انقدر نفیسه اصرار کرد و تعریف از "ارمیا"، تا وسوسه شدم و وقتی رفتم نمایشگاه کتاب- که برای اولین بار، به جای مشهد، تو نیشابور برگزار شد- برای این که کتابی...
-
سیمای زنی در میان جمع| هاینریش بُل
سهشنبه 19 بهمن 1395 13:33
یکی از هم اتاقیام، نیلوفر، اهل مطالعس... یه روز کتابای نخوندشو آورد تا ببینم، که این کتابو دیدم. بخاطر ارادت شدیدی به که آقای هاینریش بُل دارم، با این که فقط "عقاید یک دلقک" رو از ایشون خوندم، تا این کتاب رو دیدم هیجان زده شدم و ازش خواستم تا بهم قرض بده تا بخونمش. با حجم زیاد درسا و کارهای دیگه، خیلی طول...
-
صداهایی از چرنوبیل| سوتلانا آلکسیویچ
جمعه 30 مهر 1395 10:32
وقتی که با عین رفتیم تهران برای مدرسه تابستانی رویان،برای هرروز عصرمون یه برنامه گذاشته بودیم که بریم و بگردیم باهم، برنامه یکی از روزها عباس آباد(؟) بود که نمایشگاه ماشینای لوکس اونجاس، رفتیم و دیدیم و گفتیم و خندیدیم و بستنی ایتالیایی خوردیم و... من یه ماشینم انتخاب کردم که بعدها بخریمش ، چشمای گرد خوشگلی داش^__^ از...
-
Harry potter and the cursed child| J. K. Rowling
چهارشنبه 20 مرداد 1395 20:34
Harry potter and the cursed child| J. K. Rowling یادمه تو یه سفر، رفتیم نمایشگاه کتاب، قبلش همیشه میگفتم از هری پاتر خوشم نمیاد... (از بچگی کتاب میخوندم، بچه که بودم بیشتر حتی!) اون جا کتاب هری پاتر و فرقه ققنوس (ترجمه امیرشهریار امینیان) رو گرفتم و شروع کردم به خوندن،یه چیزی حدود 8 سال پیش! جذبش شده بودم...خیلی زیاد!...
-
رویای مادرم| آلیس مونرو
یکشنبه 10 مرداد 1395 19:41
اولین کسی که روز زن رو بهم تبریک گفت عین بود.... اوایل آشناییمون بود! ولی روز زن امسال خب نزدیک تر بودیم به هم،توی عید بود روز زن،من رفته بودم مشهد واس تدریس، اونم اومد که منو ببینه...باهم راه رفتیم و حرف زدیم..دلتنگیمونو کم کردیم رفتیم کتابفروشی امام، کتابارو نگاه میکردیم، گف یکی رو بردار منم "رویای مادرم"...
-
ربه کا| دافنه دوموریه
جمعه 25 تیر 1395 11:41
ربه کا از اون کتاب هاییه که زیاد به چشم آدم میخوره! صحبت دربارش هم زیاده... به خصوص بعد انتشار مجموعه "عاشقانه های کلاسیک" از نشر افق بعد از این که "جین ایر" رو خوندم تصمیم گرفتم با رمان های کلاسیک آشتی کنم! ربه کا رو دست دوستم دیدم، حجمش زیاده به نسبت و من یکم منتظر موندم تا تمومش کنه و بهم بده تا...
-
دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد| آنا گاوالدا
یکشنبه 15 فروردین 1395 00:36
شب یلدا بود، داشتیم بیهدف تو خیابونا راه میرفتیم، تا تصمیم گرفتیم بریم کتابفروشی صمیمیه! اونجا رفتیم خوردنیای شب یلدامون رو هم گذاشتیم رو میز، یه آقایی هم اونجا بود که اتفاقا همشهری عین بود! یکم صحبت کردیم و این کتابم خریدیم موقع برگشتن... دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد| آنا گاوالدا| ترجمهٔ الهام دارچینیان| نشر...
-
قلعه حیوانات| جورج اورول
جمعه 6 فروردین 1395 17:53
یدونه دیگه از کتابای تولدم! انقدر این بین هی کتابای جدید گرفتم،این مونده بود تا الان! مزرعه حیوانات| جرج اورول| ترجمه احسان واحدی|نشر نوند خلاصه کتاب: حیوانات مزرعه اربابی علیه صاحب مزرعه "آقای جونز" شورش میکنند و از مزرعه بیرونش میکنند، خودشون کنترل و اداره مزرعه رو که حالا "مزرعه حیوانات" نامیده...
-
جایی دیگر| گلی ترقی
جمعه 14 اسفند 1394 16:42
داستان رسیدن این کتاب به دستم فراموش نشدنیه! عین این کتابو برام خریده بود و پست کرده بود خوابگاه!! دیدن این که روی در ورظروی نوشته باشن خانوم سین بیان بسته ی پستیشون رو تحویل بگیرن واقعا عالیه^_^ اما این اتفاق نیفتاد برای من!! چون سرپرست گرامی لطف نکرده بودن بنویسن :( و عین زنگ زده بود به دوست من که بهم بگه برام بسته...
-
دیدن دختر صددرصد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل| هاروکی موراکامی
سهشنبه 1 دی 1394 11:06
این کتاب رو از کافه کتاب کوچیک مهربونه گرفتیم! هروقت میریم اونجا یه کتابیم میخریم.. قبلا اسم کتاب رو شنیده بودم،اسمش واقعا جذابه،انکار نمیشه کرد،واسه همین اصلا طاقت نداشتم تا نوبتش بشه و بخونمش! واسه همین تو یه روزی که طبق برنامم باید همش درس میخوندم شروع کردم و خوندمش! دیدن دختر صددرصد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل|...