Harry potter and the cursed child| J. K. Rowling

Harry potter and the cursed child| J. K. Rowling 

یادمه تو یه سفر، رفتیم نمایشگاه کتاب، قبلش همیشه میگفتم از هری پاتر خوشم نمیاد... (از بچگی کتاب میخوندم، بچه که بودم بیشتر حتی!) اون جا کتاب هری پاتر و فرقه ققنوس (ترجمه امیرشهریار امینیان) رو گرفتم و شروع کردم به خوندن،یه چیزی حدود 8 سال پیش!

جذبش شده بودم...خیلی زیاد!

اون دو جلد که تموم شد از یکی از همکلاسیای کلاس زبانم که میدونستم هری پاتر خونه خواستم تمام کتابارو به ترتیب برام بنویسه تا از اول شروع کنم و بخونم

از سنگ جادو شروع کردم تا یادگاران مرگ یکی یکی از کتابخونه گرفتم و خوندم،غیر اون فرقه ققنوس که خودم داشتمش...

فرقه ققنوس همیشه کنار بالشم رو تختم بود،شبا که میخواستم بخوابم رندوم یه صفخرد باز میکردم و تا چند صفحه بعدش میخوندم...!

خدارو شکر می‌کنم وقتی شروع کردم به خوندنش که سری  کتابا کامل اومده بود و لازم نبود منتظر بمونم واسه جلد جدید!

ولی فیلمارو که شروع کردم به دیدن هنوز کامل نشده بود و اون حس انتظار رو هم تجربه کردم!

دانلود کردن انقدرا آسون نبود اونموقه، با دایل آپ و سرعتش...فیلمارو از دوستام جمع کردم،تا فرقه ققنوس اومده بود هنوز، و بقیرو از یه اقای سی دی فروش بعدا گرفتم...یادمه فیلم یک و سه دوبله بودن و تمامش سانسور شده بودش، جاهایی که واقعا مشکلی نداشتن حذف شده بودن...خورده بود تو ذوقم ولی راهی هم نداشتم دیگه!

همین شیش هفت ماه پیش همه فیلمارو با کیفیت خوب دانلود کردم و کامل با لذت دیدم^_^

اونموقه بود که فهمیدم فیلما اونقدر که دفه اول دیده بودم تاریک و تار نیستن :))

خلاصه این که دنیایی داشتیم با خانوم رولینگ و آقای پاتر!

دوهفته پیش بود که پست یکی از دوستام رو تو اینستاگرام دیدم و خبردار شدم خانوم رولینگ یه داستان جدید هری پاترو نوشته، ذوق زده شده بودم،انگار تموم اون خوشیای نوجوونیم برگشته بود!

رفتم از سایت دمنتور دانلود کنم، هرروز یه مقدارشو ترجمه میکنن و آپلود میکنن (الان خبر ندارم شاید کامل شده باشه) اما اونموقه هنوز دوتا بخش اولشو گذاشته بودن که دیدم دلم طاقت نمیاره و رفتم انگلیسیشو دانلود کردم و خوندم!

Harry Potter and the cursed child| J.K. Rowling 

خلاصه کتاب:

داستان از همون قسمتی شروع میشه که یادگاران مرگ تموم شده بود،از ایستگاه قطار که هری و جینی و رون و هرمیون (میدونم هرماینی درسته، ولی ما نسل کتابایی هستیم ک هرمیون خوندیم، و هرمیون تو ذهنمونه! ) بچه هاشونو میبرن تا مدرسه...

بار قصه هم رو دوش آلبوس پسر هری و اسکورپیوس پسر مالفوی هس...

بیشتر نمیگم تا هیجانش کم نشه :دی

نظرم درباره کتاب:

اول از همه این که این یک رمان نیست!

یک نمایشنامه س، با ویژگی های خاص نمایشنامه، مشخصا ماها که رمان خونیم رمان رو ترجیح میدیم، اونم واس هری پاتر که کلی نوستالژیک هم هس

موضوع داستان هم نمیشه گف که به خوبی شاهزاده دورگه یا یادگارن مرگه، اما جالب و هیجان انگیزه و من رو دو روز کامل پای خودش نشوند تا تمومش کنم!

مسلما هری پاتری ها لذت خواهند برد از خوندنش

پ.ن: تئاتر این نمایشنامه هم تو لندن اجرا شد، آلبوس به نظر به اندازه هری باحال میاد ^_^

رویای مادرم| آلیس مونرو

اولین کسی که روز زن رو بهم تبریک گفت عین بود....

اوایل آشناییمون بود!

ولی روز زن امسال خب نزدیک تر بودیم به هم،توی عید بود روز زن،من رفته بودم مشهد واس تدریس، اونم اومد که منو ببینه...باهم راه رفتیم و حرف زدیم..دلتنگیمونو کم کردیم

رفتیم کتابفروشی امام، کتابارو نگاه میکردیم، گف یکی رو بردار منم "رویای مادرم" رو انتخاب کردم، اسم ترانه علیدوستی خیلی دخیل بود توی انتخابم،مخصوصا اون برهه که شهرزاد خیلی رو بورس بود!

وقتی کتابو حساب کرد و رفتیم بیرون بهم گفت کادو روز زنه...غوغا شد تو دلم

رویای مادرم| آلیس مونرو| ترجمه ترانه علیدوستی| نشر مرکز

خلاصه کتاب:

مجموعه پنج تا داستان کوتاهه، که خب یکم طولانی تر از داستان کوتاهای دیگس!

قسمت اول کتاب هم توضیحاتی درباره نویسندس که خیلی جالبه و خوندنش توصیه میشه

نظرم درباره کتاب:

شخصیت اصلی همه داستان ها یک زنه، با توصیفای خیلی دقیق از احساسات زنانش، خیلی قابل درکه برای ما خانوم ها...

داستان شکل میگیره از تاثیرایی که دیگران رو زندگی این زن گذاشتن، بچش، خواهرخوندش، یا دوستش..

غم زیادی تو داستانا نیست غیر از داستان "صورت"

داستانا کشش زیادی دارن،دوست داشتنی و صمیمی ان و شخصیت ها هم افراد عجیب غریبی نیستن! برای همینه که میگم قابل درکه!

اول داستان با معرفی شخصیتا شروع نمیشه، باید بریم جلو تا بشناسیمشون

حقیقتا و احساسات یجوری بیان شدن که لخت به نظر میرسن!!

ترجمه هم خییلی خوبه،بومی سازی شده!!یچیزی مثل دوبله های گلوری!

نظر کلی:

خوندن این کتاب به خانوم ها توصیه میشه!  به آقایون کمتر :-"