دل سگ| میخائیل بولگاکف

کادو گرفتم این کتابو ^__^

عین میگه کلی کتاب برام خریده که هنوز بهم نداده :دی

یه روز ظهر بهم داد، فکر کنم باهاش قهر هم بودم :-" :))

دل سگ| میخائیل بولگاکف| ترجمه مهدی غبرائی| کتابسرای تندیس

خلاصه کتاب:

داستان راجع به یه پزشک معروف تو شورویه، که این آقای دکتر غده هیپوفیز یک انسان رو تو مغز یک سگ میذاره و اون سگ کم کم تبدیل به انسان میشه ولی یه انسان با "دل سگ"

نظرم درباره ی کتاب:

خب مشخصا غدا هیپوفیز اونقدرا قدرت تغییر نداره و کتاب تو ژانر ساینس فیکشِن هست به نظرم! با توجه به این که آقای بولگاکف خودش پزشک بوده، انتخاب هیپوفیز، که تنظیم کننده ی غده ها دیگس، به عنوان غده ای که قراره به سگ پیوند بشه انتخاب هوشمندانه ای بوده!

حجم کتاب خیلی کمه و خب این باعث میشه نویسنده کمتر بتونه به جزئیات بپردازه، طوری که حس میشه خواسته سر و تهشو هم بیاره!

قسمت اولش که قبل از عمل پیوند غدّس نسبتا بهتر و جزئی تر نوشته شده ولی قسمت دوم کاملا شتاب زده میخواد تموم شه!

بولگاکف میخواد با این داستان اعتراضش رو نسبت به نظام سوسیالیستی اعلام کنه، چون این نظام - و کلا بقیه کارهای بشر- مثل سگی که تبدیل به انسان میشه، اولش خیلی جالب و شگفت انگیزه ولی کم کم از کنترل خارج میشه و به خود بشر صدمه می زنه.

ترجمه هم خوب و روان بود.

طرح جلد هم به نظرم متناسب و زیباس.