جین ایر| شارلوت برونته

این کتابم سورپرایز بود^_^

با عین بیرون بودیم،شام میخوردیم،بهم گفت زود شامتو بخور تا بریم به سورپرایزت برسیم!

رفتیم یه کتابفروشی که خیلی جو آشنا و مهربونی داره...هردومون اونجارو خیلی دوس داریم و این دومین بار بود که میرفتیم،اولین بار که رفتیم یه خانوم تقریبا میانسال اونجا بودن،کلی از ما خوششون اومد و نشستیم باهم چای و کیک خونگی خوردیم و حرف زدیم ^_^

همین بار اول بود که جین ایر گل گلی رو اونجا دیدم،خیلی وقت بود میخواستم جین ایرو بخونم،چون تعریفشو زیاد شنیده بودم،و این هم که گل گلی و کوچولو بود من حسابی عاشقش شدم!

اما یه مشکلی بود و این که هر جلدش بیست هزار تومن بود و ما اونبار یکم به مشکل مالی برخوردیم و خرید نکردیم :/

دومین بارم که عین واس سورپرایزم منو برد اونجا،همون اول بردم قفسه این کتابا و گفت برشون دار!

خدا میدونه چقد ذوق زده شدم! البته یه کوچولو مخالفت کردما بخاطر قیمتش :-"

ولی دلم خیییلی میخواستشون!

دوتا کتاب دیگه هم اون شب خریدیم که بعدا صحبتشو می‌کنم!

اما کتاب!

جین ایر| شارلوت برونته| ترجمه نوشین ابراهیمی| نشر افق



خلاصه کتاب:

جین ایر دختر یتیمی که به مدرسه خیریه میره و بعد از مدرسه به عنوان معلم سر خانه به یه خانه ثروتمند میره و اونجا اتفاقاتی رخ میده که زندگیش تغییر میکنه....

نظرم درباره کتاب:

بعد از این مدت طولانی،و البته چند تا تجربه ناموفق نیمه گذاشتن کتاب،خوندن یه کتاب کلاسیک تجربه خیلی خوبی بود!

داستان خیلی جذاب بود،طوری که یک جلد و نیمش رو تو دو روز تموم کردم و بقیش رو هم در حالی که پس فردا امتحان نورو آناتومی دارم امشب تموم کردم!

جمله های قشنگ,حسهای زیبا و توصیفات عالی این کتابو منحصر به فرد کرده.

اعتراف می‌کنم آدمیم که معمولا توصیفای کتابارو نمیخونم یا زود رد میشم تا به داستان اصلی برسم،اما شارلوت برونته به قدری گیرا توصیف کرده که نمیشه ازش گذشت!

ترجمه هم بی نقصه...جز یکی دو مورد اشکال تایپی نمیشه اشکالی گرفت..لذت یه مطالعه خوبو به آدم میده

ظاهر کتاب هم عالیه!

گل گلی و حاشیه صفحه سرخ^_^

و قطع عالی و مناسب کتاب که تو دست گرفتنشو خیلی راحت کرده

یه لذت علاوه بر همه اینا،این بود که بالای صفحه ها یکم به چسبیده بود،فک کنم به خاطر رنگی که به حاشیش زدن،بعد واس ورق زدن باید جداشون میکردی،صداش خیلی ملکوتی بود :))

نامه به کودکی که هرگز زاده نشد| اوریانا فالاچی

با عین و میم رفته بودیم نمایشگاه کتاب،تقریبا داشتیم برمی‌گشتیم که عین این کتابو دید و با ذوق گفت که حتما باید بخردش و خریدش...

موقع برگشت،من که از ماشین میم پیاده شدم تا برم خوابگاه،چندتا از پلاستیک کتابارو که مال من بود برداشتم تا ببرم،که این هم اشتباهی توی یکی از اونا مونده بود...

به عین گفتم زود میخونمش و بعد میدم به تو،اما حالا که فکر کنم یک ماه گذشته تقریبا هنوز کتاب رو بهش ندادم!

اخه هم سرم شلوغ بود،هم یه کم تنبل شدم...

کتاب رو همین امروز تموم کردم!

 نامه به کودکی که هرگز زاده نشد| اوریانا فالاچی| ترجمه محمدصادق سبط الشیخ| نشر چلچله


ل

خلاصه داستان:

داستان یک زن شاغل و فعاله،که باردار میشه ناخواسته و تصمیم میگیره تا بچه رو نگه داره...

کتاب شرح صحبتاییه که این زن ب جنینش داره...

نظرم درباره کتاب:

راستش من زیاد اوریانا فالاچی رو دوس ندارم خودم!

به نظرم تو همه چی زیادی افراطیه!

و این کتاب هم با این که خیلی معروف هست تو ایران ولی به نظر من لیاقت اینهمه شهرت رو نداره!

البته شهرت اوریانا فالاچی بیشتر بخاطر مصاحبه هایی که انجام داده س نه کتاب هاش...

من قبلا کتاب "جنس ضعیف" رو از فالاچی خونده بودم،با این که اون هم پر از افراط بود ولی به این کتاب نمیرسه!! مثلا تعریف هایی که از مفهوم "خانواده" برای جنینش میکنه واقعا برام عجیبه...این که خانواده فقط باعث اسارتت میشه...من کاملا با این مخالفم! 

یا در مورد ظلم هایی که به جنس زن میشه هم همینطور...

اما ترجمه!

به معنای واقعی کلمه این ترجمه یک ترجمه "بد" هست،پر از جمله هلی نامفهوم که انگار واژه به واژه ترجمه شده،پر از غلط های نگارشی و املایی که واقعا آدم رو عصبی میکنه... 

توصیه می‌کنم اگر خواستید این کتاب رو بخونید حتما حتما یک ترجمه دیگه رو انتخاب کنید.