طاعون|آلبر کامو


طاعون|آلبر کامو|ترجمه:رضا سیدحسین|انتشارات نیلوفر


خلاصه کتاب: کتاب درباره یه شهر خوشبخت و ارومه که گرفتار طاع ون میشه،و کتاب سیر بیماری رو و حالات روحی مختلف افراد شهر و اجتماع رو توضیح میده، اینکه تو هر مرحله چه حسی رو تجربه میکنن و چه کارهایی انجام میدن

نظرم درباره کتاب: یجورایی میشه این شهر رو به کل زمین تعمیم بدیم، و طاعون چالش هایی که هرکدوممون دچارش میشیم. کتاب داستان محض نیست، کامو بین گفتن داستانش نظراتش درباره انسان،خدا و... رو میگه،شخصیت ها خیلی خوب شناسونده میشن و شخصیت هاییکه ازشون صحبت میشه 5نفرن! درنتیجه یادآوری اسما سخت نیست ،و هرکدوم یه تیپن نه یه شخصیت صرف. یه چیزی هم که به نظرم اومد موقع خوندن شباهت ایده کتاب با "کوری" بود.

چند جمله از کتاب:

*بی شک جنگ بسیار ابلهانه است، اما این نکته مانع ادامه یافتن آن نمی شود.

*حال که نظام عالم به دست مرگ نهاد شده است، شاید به نفع خداوند است که مردم به او معتقد نباشند و بدون چشم گرداندن به آسمانی که او در آن خاموش نشسته است ، به همه نیروهاشان با مرگ مبارزه کنند.

*من نمی دانم به طور عام شرافت یعنی چه. اما در موقعیت من عبارت از این است که کارم را انجام دهم.

*در حقیقت هیچ چیزی در روی زمین مهم تر از عذاب یک کودک و وحشتی که این عذاب با خود دارد و دلایلی که باید برای آن پیدا کرد نیست.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.