کوری| ژوزه ساراماگو


کوری |ژوزه ساراماگو|مترجم: مهدی غبرائی|نشر مرکز


 

خلاصه کتاب:داستان از این قراره که یه مرد وقتی تو ماشینش پشت چراغ قرمزه ناگهان کور میشه!اما بجای سیاهی همه جا سفیده براش!یه کوری سفید...و بعد هرکس که به این مرد نزدیک بشه کور میشه زنش,چشم پزشکی که میره پیشش, همه بیمارایی که تو مطب چشم پزشکن و...بعد دولت برای جلوگیری از گسترش بیماری اونارو قرنطینه میکنه و اونا تو اون جایی که هستن درواقع یه جامعه واس خودشون میسازن...


نظرم درباره کتاب:این ترجمه ای ک من خوندم اولش یه مقدمه داشت که خ به فهم کتاب کمک کرد.

کتاب پر استعارس و من خیلیاشو نفهمیدم:دی اما بعضیاشم مشخصه!

مشکلی که داشت و یکم اعصاب خورد کنش میکرد این بود که از علائم فقط از نقطه و ویرگول استفاده کرده بود. 

مورد بعدی اینکه تو این کتاب اصلا اسمی نمیبینید و افراد اینجوری شناخته میشن: مردی که اول کور شد,دختر عینکی, چشم پزشک و...که البته اصلا ادمو اذیت نمیکنه و حت باعث راحت تر شدن فهمش هست.

دو سه فصل اول زیاد کشش نداره اما اگه دووم بیارین از فصلای بعد واقعا جذبش میشین.

در کل کتاب خ خوبیه و شدیدا توصیه میشه!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.