بینایی| ژوزه ساراماگو

رسیدم به دومین کتاب تولدم ^____^

"بینایی" رو اولین بار تو سرچ واس کتابای جدید دیدم،به نظرم خیلی جالب میومد،واس منی که از این نویسنده "کوری" رو خونده بودم و واقعا پسندیده بودم،این کتاب خیلی جذابیت داشت...اما نشد بخرمش به دلایل مالی :دی

تو کتابخونه های شهر خودمون هم ندیده بودم،انقدر برای خوندنش اشتیاق داشتم ک میخواستم برم فقط بخاطر همین کتابخونه اینجا عضو شم!

اما دیگه از یادم رف تا اینکه تو کتابخونه دانشگاه دیدمش... گرفتمش،یکمش رو هم خوندم اما زیاد واسم جالب نبود...

تا اینکه عین عزیزم برام کادو گرفت^____^

و خوب انقدر به این کتابای تولدم دل بستم که با جون و دل خوندمش^_^

بینایی| ژوزه ساراماگو| ترجمه عبدالرضا روزخوش| نشر روزگار


خلاصه کتاب:

یه انتخابات  تو اون شهری که چهار سال قبل زمان داستان مبتلا به کوری سفید شدند برگزار میشه، اما وقتی شمارش انجام میشه نتایج عجیبی به دست میاد،80% رای ها رای سفیده....

این نتیجه دولت رو میترسونه و داستان در واقع روایت کارهای دولت برای مقابله با این موضوعه...

نظرم درباره کتاب:

اول کتاب خیلی خوب شروع میشه،جذابیت کافی رو داره،به نظر میاد نویسنده چه فکر جنجالی و عجیبی داشته،اما جلوتر که میرید میبینید نه! انگار زیاد هم قضیه خاصی نبوده،طوری که مدام متظر یه اتفاق عجیبید ولی اتفاقی نمیفته...به نظر من حتی نوشتن این کتاب صرفا واس این بوده که با استفاده از کتاب کوری و جذابیتی ک تو این جمله که بینایی ادامه کوری هست،بتونه بیشتر بفروشه...

یجورایی میخواد کثیف بودن دولت رو تو جامعه خودش نشون بده...این که هرکاری میکنه واس حفظ قدرتش...

یه مقداری هم به نظرم اخرای داستان خیلی حسی،و حتی یکم هندی شده!

کلا فکر نمیکنم بخوام دوباره بخونمش!

مگه اینکه واقعا فکر کنم بعدا چیزهای دیگه ای بتونم یاد بگیرم ازش

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.